فتح المبین

وبلاگ تخصصی دفاع مقدس

فتح المبین

وبلاگ تخصصی دفاع مقدس

گم شده‌ی آقای نانوا

یک نانوای لواشی می گفت:

یک جانباز شیمیایی بود که هر روز می آمد، 4 تا نان می گرفت. با او آشنا شده بودم. یک روز به او گفتم :«خدا ان شاءالله شفا بدهد!» گفت:«نه شفا نمی خواهم.» چون صدایش ضعیف بود و به سختی می شنیدم گفتم بیاید داخل و پرسیدم یعنی چی که شفا نمی خواهید؟ گفت:«وقتی برویم آن دنیا خدا می پرسد آن دنیا چه کار کردی؟ اگر بگویم به خاطر تو جانباز شدم می گوید خوب آن را که شفا دادم دیگر چه کار کردی؟ می خواهم به خدا بگویم خدایا به خاطر تو شیمیایی شدم، حالا اگر خالص هم نبوده به بزرگی خودت قبول کن.»

یک روز دیگر به او گفتم:«بنیاد وام های خوبی می دهد، تا حالا گرفته ای؟» گفت:«نه و نمی خواهم که بگیرم.» گفتم:«چرا؟ حقتان است!» گفت:«اگر خدا بخواهد چیزی بدهد معطل بنیاد نمی ماند و اگر هم نخواهد، پول بنیاد هم وفا نمی کند. از خدا خواسته ام هر چه مشیتش هست خودش به من بدهد!»

به او گفتم که اگر لازم نداری وامت را بگیر بده به من، دستم خالی است. پرسید:«این که خمیر را با آن می چسبانی به تنور اسمش چی است؟» فکر کردم می خواهد بحث را عوض کند. گفتم چه ربطی دارد؟ گفت:«تا این تو دستت هست نگو دستم خالی است! خدا ناراحت می شود!»

نانوا اشک ریخت و گفت از آن به بعد ندیدمش. خانه اش را هم نمی دانم کجاست. با یک موتور سیکلت می آمد و شاید این نزدیکی ها نبود. می ترسم از من ناراحت شده باشد. می ترسم شهید شده باشد. نانوا می گفت آرزویم این است که از او خبری بگیرم. یک جانباز شیمیایی ناشناس شده گم شده ی آقای نانوا.

نظرات 53 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ب.ظ

:((

صالحه جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:10 ب.ظ http://saleheh.mihanblog.com

سلام درود بر روان پاک شهیدان و درود بر مقاومت جانبازان...
خدا توفیق دهد..
ایشان رو سفیدند پیش فاطمه الزهرا ماییم که باید سرمان را از شدت خجالت زیر بیندازیم...
خدا توفیقتان دهد
این جا شده پایگاه ما
می اییم سر می زنیم.. وفا کنید شما و زود اپ کنید

سلام بر شما دوست عزیز
تشکر می کنم و خدمت می رسم.

ابوالفضل جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:04 ب.ظ http://abolfazl2321.persianblog.com

با عرض سلام و احترام : نمی دانم چگونه به این محفل با صفا راه یافتم تا شاهد هنر نمایی قلم متعهدانه و زیبایت باشم ! هرچه بود و هست لطف خداست که توفیق بهرمندی را نصیبم نمود. خدا خیرت دهد . ایام به کام و التماس دعا

سلام دوست عزیز و بزرگوار. خدا به همه‌ی ما توفیق خدمت خالصانه عنایت کنه

یک بجامانده جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:55 ب.ظ http://shalamche.parsiblog.com

بنام خدا
با سلام
ممنون که خبرم کردید .
مطلب جالبی بود .
بسیاری از جانبازان عزیز ما گمنام هستند و در گمنامی هم به شهادت می رسند .
خدا به همه جانبازان گرانقدر مخصوصاْ شیمیایی ها شفا عنایت فرماید .
موفق و سربلند باشید .
خوشحال می شم به من هم سر بزنید .
التماس دعا

سلام بزرگوار. خدمت می رسم.

مشکی جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:20 ب.ظ http://rahe-noor.blogsky.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام٬
مطلب خیلی جالبی بود. انگار توکل تنها توشه آن جانباز بود. خدا حفظش کنه حتی اگر اون دنیا باشه.
راستی مطلبی که تحت عنوان «یک سخن» نوشتی خیلی عالی بود. رهبر بحق گفت. امیدوارم بجای اینکه صرفا به نوحه خوانی مشغول باشیم به اینجور چیزا اهمیت بدیم.

سلام به اولین دوست فتح المبین. خدا به شما توفیق و سلامتی عنایت کنه.

شیدا(آن سفر کرده) جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:24 ب.ظ http://www.aref-sheyda.blogfa.com

سلام

مطلب زیبایی نوشته اید. خوشحالم با وبلاگ خوب شما آشنا شدم.پستهای قبلبتون رو هم خوندم خیلی به دلم نشست.

منتظر حضور شما هستم. وخوشحال میشم باز هم از مطالب خوبی که مینویسید بهره ببرم.

برای شما ارزوی موفقیت وسلامت میکنم.

یاحق

سلام دوست گرامی. با تشکر از شما خدمت خواهم رسید.

بنابی جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:05 ب.ظ http://www.dardly.blogfa.com

سلام حاجی
وقتی به جانبازان شیمیایی فکر می کنم میبینم چقدر در قبال آنها مسوولیم ولی حیف .....
خدا شاهد است با اینکه خود پدر من از یادگاران دفاع مقدس است ولی همچنان.........

امیدوارم در آن دنیا شرمنده نباشیم.

بیدمشک شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:42 ق.ظ http://hossin.mihanblog.com

سلام حاجی
یادم آمدکه :
نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام
آه از این یوسف که اندر پیرهن گم کرده ام
چون نفس از مدعای جستجو آگه نیم
آنقدر دانم که چیزی هست و من گم کرده ام

سلام دوست من. استفاده کردم.

شوکت سازند شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ق.ظ http://www.bidai.parsiblog.com

با سلام.
متن تان را خواندم. آموزنده بود و تذکر دهنده برای یادآوری ارزش های خدایی./
موفق باشید

سلام. درود بر شما.

پروانه ی مهاجر شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:25 ق.ظ http://mohammadsadeg.blogfa.com

سلام داداش

خیلی مخلصیم

خدا حفظ ات کنه

یا حسین

سلام داداش. صفا آوردی.

صدرا شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ب.ظ http://www.abolfazl1470.persianblog.com

سلام
انشاءالله خداوند همه ما را سر سفره آقا امام حسین (ع) میهمان کند
آمین

آمین

آسمانی ها شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:43 ب.ظ http://asemaniha.blogfa.com

سلام رسول جان

نمیدونم ٬ شاید اتفاقی

ایمیل شما رو دریافت کردم و به وبلاگتون سر زدم

وبلاگ خوبی داری

راستی من هم وبلاگی دارم با مضمون دفاع مقدس

به همین آدرس که سر بزنی ٬ خوشحالم کردی

لینکت رو هم دادم تا بهتر و بیشتر همو به بقیه معرفی کنیم

موفق باشی

به امید روزی که او بیاید...

سلام بزرگوار. حتما خدمت می رسم. دعا کنید.

امیر عباس شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ب.ظ http://revaiat.parsiblog.com

عصر 22 بهمن 57 بود. من کلاس سوم ابتدایی بودم. در شهر قم نزدیک میدان مطهری(میدان نو آن زمان) و سر کوچه اداره پست (کوچه ژاندارمری آن زمان) با پدرم ایستاده بودم. یک بلندگو نصب بود (از طرف ژاندارمری) و صدای رادیو پخش می شد. یک مرتبه گفت: این صدای انقلاب (اسلامی) مردم ایران است.
یک نفر مکانیک زیر یک خودرو بود. از هولش آن چنان بلند شد که سرش خورد به زیر شاسی خودرو و خونین و مالین بیرون آمد و از خوشحالی بالا و پایین می پرید. پدرم هم چند بار بالا و پایین پرید و بعد فریاد زد الله اکبر. همه الله اکبر و خمینی رهبر می گفتیم. مردم همدیگر را بغل می کردند و می بوسیدند ... یادش به خیر! جای شهدا خالی!

در بهار آزادی، جای شهدا خالی.

من و دوستم یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:03 ب.ظ http://mazarshohada.parsiblog.com

سلام. امیدوارم هیچ وقت تو این موقعیت قرار نگیریم! می شه فهمید چقدر سخته! خیلی....

:)

خواهر یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ب.ظ http://ghalamranjeh.blogfa.com

حکایت غریبی است و من می فهمم این همه ایثار و گم نامی را! یعنی گمان می کنم که می فهمم.

درود بر شما.

شهرام دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:40 ق.ظ http://www.entezarefaraj313.mihanblog.com/

سلام علیکم
موفق باشی
التماس دعا

سلام بر شما. تشکر می کنم دوست عزیز. موید باشید.

هدی سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:31 ق.ظ http://hoda-hoda.blogfa.com

کسانی که به خاطرخدا با عزیزترین هستی شون یعنی جونشون بازی می کنن آدمای بزرگی ان.بیخودی که نیست.

درود بر شما.

سید فرهاد پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ق.ظ http://pakmardan.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض سلام خدمت شما برادر بزرگوارم.
از اینکه گرفتارم وکم خدمت میرسم بریا عرض ادب مرا ببخشید.
مردان پاک خدا همچون نانواها فراوان داریم.که بدون هیچ چشم داشتی جان خود را فدای اسلام وطن نمودندوامروز این چنین زندگی را سپری مینمایند.
بار الهی صبر عطا بفرما.
دست حق یارتان
جانم فدایت یا زهرای مظلوم

سلام. درود بر شما.

سیب سرخ شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ق.ظ http://SIBSORKH60.PERSIANBLOG.COM

یا حق ... سلام
زیبا بود
و قبلی هم
من عاشق این فیلم هستم
التماس دعا
یا علی مددی ... والسلام علی من اتبع الهدی

سلام. لطف دارید. در مورد آزانس شیشه ای باز هم خواهم نوشت.

روایت دلتنگی یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:46 ق.ظ http://www.alireza-rezaei.blogsky.com

واژه ای برای جانباز پیدا نمیکنم.......





سلام. درود بر شما.

رضا دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ق.ظ http://www.myfarcry.blogsky.com

اقای تائب....بازم بگین فاصله دونسل کمه!!...به نظرتون چرا باید وبلاگ من فیلتر بشه؟!!...من تو این دنیا فقط همین وبلاگو از خودم دارم...توشم نه سیاسی بازی میکنم چون حالم به هم میخوره نه مطلب پرنو مینوسم...فقط احساسمو میگم!!!...اونوقت ادمایی از نسل شما...میانو گلومو میگیرن که احساسمو نگم....خیلی باحاله...خیلی....

اولا سلام داداش. دوما کی گلوی شما را گرفته؟ کی از نسل من بوده؟ من که نمیدونم شما دارید چی میگید؟! و بعد هم اگه وبلاگتون فیلتر شده حتما یه مشکلی بوده. بالاخره قانون مداری اخلاق حرفه ای هر شهروند باید باشه. من که نمیدونم وبلاگ شما چی بوده و چرا فیلتر شده. می دونم؟ ضمنا من تو انفرادی که نیستم. تو متن جامعه زندگی می کنم و دارم همه مردم را میبینم. اما شاید از دید بعضیها که معلوم نیست متعلق به کدوم نسل هستند و خودشونو از کدوم نسل معرفی میکنند جرم باشه که کسی برای مردم مسلمان کشورش جانفشانی کرده باشه. به نظر شما چی؟ جرمه؟

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:25 ب.ظ

به نام خدا
سلام علیکم ! خیلی زیبا بود . دستتون درد نکنه

پوتین ... چفیه... خون ... لاله ... عشق ... عشق ... عشق ...
چه کلمات مقدسی ! انقدر تکرارشان می کنم تا یادم بمانند... اصلا بیا با هم تکرارشان کنیم ... روزی هزار بار از رویشان می نویسیم ... بس است ؟ ...


به روزم . خوشحال می شم سر بزنید .
یا حق

::.:: * شهید ابراهیم همت * ::.:: سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ب.ظ http://hemmat.blogfa.com

سلام خسته نباشید
شرمنده از اینکه دیر شد. درگیر بودم.

از لطف حضرتعالی در مورد لینک بلاگ ممنونم در اولین فرصت لینک شما را در وبلاگ حاج همت قرار دادم

ان شاء ا... موفق باشید.

التماس دعا

فرزند روح ا...

سلام علیکم. امیدواریم وبلاگ را به بهترین شکل به روز کنید.

رضا چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:39 ق.ظ http://www.myfarcrny.blogsky.com

سلام...ببخشید سلام نکردم قبلا...نه جرم نیست...اصلا...اگه خدایی نکرده زبونم لال جنگیم پیش بیاد منم برای دفاع از خاکم حاضرم برم جلو...نه من بلکه بیشتر جوونیایی که بهشون به چشم نسل وامونده نگاه میکنن...نسل شما سوخت....ولی خدا نکنه نسل ما هم بسوزه...در ضمن نسل من با شما هیچ خصومتی نداره...اگه مشکلی هست تو بیان این مقولست...اگه یه عده برای سوء استفاده های شخصی قضیه جبهه و جنگ رو اونجور که خودشون میخوان به خورد نسل ما دادن و باعث دلزدگی اونا شدن بازم تقصیر ما نیست!...چرا وقتی ابراهیم حاتمی کیا که به اندازه پدرم دوسش دارم در این باره فیلم میسازه جذب میکنتم..اشکمو در میاره به فکر میندازتم...یا رسول ملا قلی پور...آقای تائب مشکل تو بیان درست مسالست...که اگر از همون اول درست بیان میشد الان بیشتر این گسستها هم نبود.

سلام. خدا را شکر که جان فشانی را جرم نمی دانید. نسل من نسوخت نسل شما هم به حول و قوه الهی نمی سوزد. ما در جنگ رشد کردیم و به این رشد افتخار می کنیم. پیشرفت امروز کشور نتیجه ی دفاع مقدس است. آگاهی جهانیان نتیجه ی دفاع مقدس ماست. اقتدار حزب الله لبنان با استفاده از تجربیات ماست. و خیلی دستاوردهای دیگر که الان بنای بازگویش را ندارم. این قضیه ی به خورد دادن هم مثل همان بیخ گلو گرفتن است که معلوم نبود چه می گفتید. کی به خوردتان چیزی داده؟
ضمنا شما به دل خواه خودتان قبول می کنید و شاید دوست ندارید که واقعیت را ببینید. شما دوست دارید با فیلم ها گریه کنید نه با واقعیت ها. اگر عمری بود و توفیقی در مورد آثار این دو بزرگوار و برخی گفت و شنودهایمان با ایشان حرف می زنم. آن قدر بگویم که اگر من در جبهه بوده ام فیلم های رسول را فیلم دفاع مقدس نمی دانم. فیلم های دل خودش است و کسانی که می خواهند واقعیت را با عینک آفتابی ببینند. فیلم های حاتمی کیا هم به جز مهاجر و دیده بان پر از مسائل شخصی و البته غیر واقعی است. امیدوارم توفیق توضیح بیشتر را داشته باشم. من گسستی نمی بینم و اگر شما دلتان می خواهد گسست ببینید مشکل از گیرنده است داداش.

رسول تائب چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:03 ق.ظ http://fatholmobin.blogsky.com

ادامه ی پاسخ به رضا: البته (فیلم پرواز در شب) رسول، فیلم دفاع مقدس است. خدا را شکر که پایانش در دست رسول نبود و الا خراب می کرد.
رسول می گوید در این دنیا پیروزی معنی ندارد و من اگر صد تا فیلم هم بسازم همه اش به شکست ختم خواهد شد.
رسول کاری به واقعیت ندارد. برای تعریف لجبازانه خودش فیلم می سازد.

شوکت سازند جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.parsiblog.com

شوکت سازند جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.bidai.parsiblo.com

با سلام.
عزیز دلم. فتح المبین.
بسیار ممنون که نگاه عمیق به داستان داشتید.
حقیر مشق داستان نویسی میکنم.
تا کنون حدود سی دستان در وبلاگ نوشتم که برخی از آنها منتخب شده است. امید است نظراتتان را ادامه دهید.

یک بجامانده جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ق.ظ http://shalamche.parsiblog.com

بنام خدا
با سلام
ممنون که سر زدید .
ایام سوگواری سه ساله امام حسین(ع) حضرت رقیه(س) را به شما تسلیت می گم .
بروز شدید خبرم کنید .
التماس دعا

بنابی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:54 ق.ظ http://www.dardly.blogfa.com

سلام حاج رسول
ما هم یه فرمانده جانباز داریم بنام حاج رسول عبدالجباری
مومن با صفاییه
اکراد هنوز هم از این فرمانده سالهای دفاع مقدس کینه دارند./.

هدی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ق.ظ http://hoda-hoda.blogfa.com

سلام.
به روز نکردین؟
بله فروغ شعرهای اینجوری هم داره.
حتی تویکی ازشعرهاش از امام زمان هم گفته.
موفق باشی.

شایان نجاتی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ق.ظ http://7aseman.ir

با عرض سلام و احترام
باید خدمت شما عرض کنم که ما هم راه خودمون را گم نکردیم ما هم می دانیم که هر قطره خون شهیدان که ریخته شده است عزت و افتخار را برای خاک کشور عزیزمان ایران به ارمغان اورده است
خوش به حال شهیدانی که شهد عشق الهی را نوشیده اند
و آفرین به دریا دلانی که خالصانه برای بر افراشتن پرچم اسلام
از جان و مال و دل و ....... خود گذشتند
تا سلامی دیگر بدرود

شایان نجاتی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:48 ق.ظ http://7aseman.ir

با عرض سلام و احترام
باید خدمت شما عرض کنم که ما هم راه خودمون را گم نکردیم ما هم می دانیم که هر قطره خون شهیدان که ریخته شده است عزت و افتخار را برای خاک کشور عزیزمان ایران به ارمغان اورده است
خوش به حال شهیدانی که شهد عشق الهی را نوشیده اند
و آفرین به دریا دلانی که خالصانه برای بر افراشتن پرچم اسلام
از جان و مال و دل و ....... خود گذشتند
تا سلامی دیگر بدرود

مشکی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ب.ظ http://rahe-noor.blogsky.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام،
حاجی خیلی وقته که آپ نمی کنیا!

سید فرهاد جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:47 ب.ظ http://pakmardan.blogfa.com

سلام علیکم.
دست حق یارتان

ابوالفضل جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:44 ب.ظ http://abolfazl2321.persianblog.com

با عرض سلام و احترام : برای چندمین با ر است که که هنر نمایی قلم متعهدانه ات را می بویم و می خوانم... و هر بار بیشتر دلم تنگ می شود! یادشان بخیر که چه خلوص و صفایی داشتند....خدا خیرت دهد که در این وانفسای پر هیاهو یادشان را برای تسکین امثال من حقیر به زیور قلم توانایت می آرایی.... خدا خیرت دهد.... از لطف و بنده نوازی ات ممنون و سپاسگذارم. ایام به کام و التماس دعا

hoda جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ب.ظ http://dokhtarebarfi.blogsky.com

salam

khaili khoshal shodam sar zadi :D

khaili dastane ghashangi bood.... :((
movafagh bashi golam

خادم الزهرا شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ق.ظ http://khademozzahra.parsiblog.com

هوالغریب...ای کاش این مطلب رو اونایی که روی خون شهدا برج ساختند ودارند از بالا نگاه می کنند می خوندند...التماس دعا یازهرا

شبهای روشن شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:44 ب.ظ http://shabhayeroshan64.blogfa.com

سلام.
کمتر وبلاگیه که منو جذب کنه.
اما بی اغراق زیبا مینویسید.
خدا پشت و پناهتون
یا حق

وای بر ما

به جرم گناهمان

مهدی(عج) نیامد

سایت چهار دیپلمات شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:16 ب.ظ http://www.4diplomats.com

چهار دیپلمات اسیر در اینترنت (16)

نام وبلاگ : خفایا و اسرار حول المختطفین الاربعه
آدرس الکترونیکی: www.an4nafararabic.blogfa.com
شارک رئیس مجلس الشورى الاسلامی فی الانتفاضة السیاسیة للشعب الایرانی ضد الکیان الصهیونی من خلال توقیعه على عریضة تطالب بتحریر الدبلوماسیین الایرانیین الاربعة المختطفین فی لبنام منذ عام 1982.
وقال رئیس مجلس الشورى الاسلامی:.

سایت چهار دیپلمات شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:17 ب.ظ http://www.4diplomats.com

سلام تو سایت لینکت کردم شما هم سری به ما بزن و خواستی لینکمون کن

ابوالفضل شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:30 ب.ظ http://abolfazl2321.persianblog.com

با عرض سلام مجدد : از لطف و بنده نوازی ات ممنون و سپاسگذارم..... راستش من هم نمی دونم چی بگم!!!! ایام به کام و التماس دعا

مربی شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:36 ب.ظ http://tarbiat20.persianblog.com

کجایند مردان بی ادعا!!!!!!؟؟؟؟؟؟.................... اللهم الرزقنا توفیق الشهاده.

سایت چهار دیپلمات دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:40 ب.ظ http://www.4diplomats.com

فیلم منتشر نشده‌ای ازحاج احمد متوسلیان بر روی سایت چهار دیپلمات قرار گرفت.
در این فیلم که بعد از عملیات بزرگ محمد رسول الله، در ارتفاعات تته ( ارتفاعات مشرف بر حلبچه) از ایشان ضبط شده است، احمد متوسلیان به تشریح عملیات محمد رسول الله می پردازد در این فیلم ...

ناصر ناصری دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:35 ب.ظ http://www.sina12.parsiblog.com

بسم رب الشهدا و الصدیقین
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی
بار دیگر قافله شهدا ، کاروان خود ساز کرد و جمعی از حماسه آفرینان دفاع مقدس را با خود همراه کرد .
امروز پیکرمطهر شهدایی که به دفاع از دین و کیان کشور به پا خواسته و به مقابله با اشرار و تروریستها همت گماشته بودند بر روی دستان امت قدر شناس ارومیه تشییع و تا ملکوت اعلی و جنت الله بدرقه شدند .
این فرزندان دلاور ایران زمین در سانحه سقوط هلیکوپتر بشهادت رسیده وبه میهمانی خدا راه یافتند .
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

ناصر ناصری سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:04 ق.ظ http://www.sina12.parsiblog.com

بسمه تعالی
سلام علیکم
متن زیبایی نوشتید خداوند اجرتان بدهد . از این نوع انسانهای گمنام زیاد هستند که در گمنامی مزیند و در گمنامی به سوی ملکوت پر میکشند .
یا علی و در پناه علی

احمدعلی یزدی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:10 ق.ظ http://andishe.parsiblog.com

سلام علیکم برادر امیرعباس ، رسول تائب ووو
ممنون از تشریف فرمایی با اینهه مشغله ای که دارید .
ولی حیف که خلبان را همراه نیاورده بودید ، هرچند ماشاءالله بزرگتر از آن نشان ی دهند که بادایی جون یا مادر بزرگوارشان دیگه این ور اون ور برند .
تلاش ویا جهاد فرهنگی شما را در اینجا و اونجا و خصوصا این چیه پارسی یار و گروه هایش پیگیری می کنم ، البته یواشکی ودر بعضی هم که نمیشه وارد شد ، مثلا در نقد آنکه این امکانات را در اختیار ما قرار داده ، البته نقد از مثلا نظر شما را عرض می کنم ، وگرنه نقد ی راکه بنده دشت کرده ام میگوید شکر نعمتش را دستکم زبانی که میشه ادا کرد .
خب در موارد ( بنیاد ) هم که نمیشه وارد شد ، می دونید که چی میگم ؟
بازهم ممنون و بقول خواهرمان که سلاممان را به ایشان برسانید : دعا بفرمایید .

سید شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ب.ظ http://labgazeh.parsiblog.com

سلام برادران
کجایند مردان بی ادعا ... ؟
آدم اینارو که میبینه یا می شنوه از خودش خجالت می کشه

ممنونم از لطفتون و اینکه سر زدید ..

درد کمی نیست برادر ... من هم در باره ی جسارت به ساحت مقدس رسول خدا .. نوشتم نامه ای به ..

مینا یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:34 ق.ظ

سلام
مدتی است به وبلاگتون سر نزده بودم ...یه سوال؟
چرا نویسندگان وبلاگ سه نفر شدن؟
من اول فکر میکردم فقط آقای امیر عباس خوب می نویسه !!!
ولی وقتی مطالب وبلاگ رو خوندم از نوشته های نویسندگان دیگه هم واقعا لذت بردم.
براتون آرزوی موفقیت میکنم

علی(ادمکها) چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:26 ب.ظ http://sarzaminedoor.com/home

گمشده ام ، در یک قفس سرخ ،در یک باغ پر از گلهای سرخ محبت و عشق...
گمشده ام ، در قلب یک عاشق ، در قلب یک مجنون ....
گمشده ام ، در یک آغوش گرم ، در دشت پر از آرزو و امید ...
گمشده ام ، در کنار دریا ، لحظه غروب خورشید ، درون دستهای گرم یک معشوق....
گمشده ام ، در کوهستان و صحرا ، در آسمان و این دنیا!
من یک گمشده پر آوازه ام ، یک گمشده در دنیای قلبها!.......___سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و سلامت باشید.مدتی مسافرت بودم تاخیرم رو ببخشید.امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشید...یاحق

علی(ادمکها) جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ب.ظ http://sarzaminedoor.com/home

سالها می گذرد و من از پنجره ی بیداری کوچه ی یاد تو را می نگرم می بویم و چنان آرامم که کسی فکر نکرد زیر خاکستر آرامش من چه هیاهویی هست عاشقی هم دردی است و من از لحظه ی دیدار تو می دانستم که به این درددر شبی خواهم مرد..بیا کنار پنجره برایم شعری بنویس شعری که در سیاهی شبم همچون ستارگان بدرخشد بیا کنار پنجره برایم شعری بنویس که بوی رفتن ندهد...بوی مرگ ندهد..._سلام امیدوارم خوب باشید و سلامت.اپدیتم با گلایه یی اجتماعی.امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشید...بابهترین ارزوها..یاحق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد